امروز داشتم در آرشیو مجله پیوست چرخی می زدم تا اینکه چند کلیک تا کله پاچه را دیدم، یک مصاحبه
دوست داشتنی با موسس این استارتآپ که به خوبی بیانگر این واقعیت است که موفقیت “تنها” در مهارت فنی نیست!
پاره ای از این گفتگو را بسیار دوست داشتم که اعتقاد و باور قلبی خود من هم می باشد:
«اعضای هیات علمی دانشگاه ما، اساسا همان نرمافزاریها بودند و میخواستند ما را کدنویس و نرمافزارنویس بار بیاورند اما کسانی که سیلابس درسی را طراحی کرده بودند ما را به این سمت راهنمایی میکردند که نباید برنامهنویس شویم، باید کسانی شویم که فکرهای دیگری میکنیم و چند برنامهنویس کدهای فکر ما را بنویسند.»
اگر می خواهید برنامه نویس شوید انتخاب دانشگاه و رشته کامپیوتر بدترین انتخاب ممکن است! با چرخی در وب و انتخاب یک منبع خوب و پشتکار می توانید خیلی ارزان تر و سریع تر (تقریبا 1/4 زمان استاندارد) مهارت برنامه نویسی را آن هم بسیار فراتر از سطح دانشگاه کسب کنید و آینده شغلی خود را هم تضمین کنید. به جای این که سعی کنیم از همه کارها کم و بیش سر در بیاوریم، بهتر است در یک کار خبره شویم و اصلا چه نیاز است همه چیز را همگان دانند؟ وقتی افراد متخصص در زمینه های خاص داشته باشیم از ترکیب آنها با هم می توان یک واحد قدرتمند ساخت ولی متاسفانه کار گروهی در کشور ما همیشه نتیجه مطلوب را نمی دهد که دلایل زیادی دارد از جمله اینکه: انتخاب های افراد و تعریف نقش ها درست نیست، به دلیل همان همه فن حریف بودن خودمان را متخصص همه امور می دانیم و در کار دیگران دخالت می کنیم ضمن اینکه وقتی تمام انرژی ات را همزمان صرف یادگیری چندین کار میکنی دیگر وقت آن را نداری که در یکی از آنها ماهر شوی (البته استثناهایی در این زمینه وجود دارند)، کمی غرور و تعصب بیجا مانع از ایفای نقش ضحیح در گروه می شود و….
کلام آخر: به جای اینکه همه کاره هیچ کاره باشیم سعی کنیم در یک زمینه به خصوص که به آن علاقه داریم و همزمان حد معقولی از استعداد را نیز در آن رسته داریم مهارت کسب کنیم و دائما بکوشیم تا یادگیرنده باشیم و بهتر از قبل عمل کنیم، خیلی خوب می شود که تنها رقیب ما خودمان باشیم و در هر مرحله بیش از دفعه قبل بکوشیم.
پنجشنبه 16 مهر 94
0 نظر