یکی از لایحههای مصوب در جلسه علنی شورای اسلامی شهر قزوین مورخه 95/10/7، تملک یک پلاک تجاری به مساحت 3.9 مترمربع در حوالی منطقه شیخ آباد و شیرین آباد قزوین، موقوفه مرحوم علی اکبر دهخدا، به مبلغ حدودی 18میلیون و دویست هزار تومان به دست شهرداری جهت تخریب و تعریض معبر بود که متاسفانه اطلاعات بیشتری از این بنا ارائه نشد.
اطلاع یافتن از اینکه موقوفهای بنام ادیب، لغت شناس، سیاستمدار و شاعر نامدار قزوینی اصل و بنیانگذار لغتنامه دهخدا در قزوین وجود دارد، خود موجب مسرت بوده و انسان را سر شوق می آورد تا بکوشد و نشانی از آن بیابد.
امروزه هنگامی که در بافتهای قدیمی پرسه میزنی کمتر به افراد سرد و گرم چشیده برمیخوری، تقریبا خیلی باید رفت و آمد کنی تا مگر یکی از آنان را بیابی، تازه آنان هم اطلاعات زیادی در این خصوص نداشتند، با شنیدن نام مرحوم دهخدا ضمن اظهار شگفتی به دیگری حوالهات میدادند، در این میان پیرمرد باصفایی رمزهایی از این کد را گشود: “اینجا قبلا یک بازارچه بود، یک مغازه کفاشی هم داخل همین بازارچه مسقف بود، چند وقت پیش شهرداری آن مغازه را به همراه سقف بازارچه تخریب کرد، الان فقط یک مغازه کوچک متروکه در مجاورت مسجد باقی مانده است.”
تنها احتمال باقی مانده این مغازه وقفی بود. به دلیل عدم دستیابی به اطلاعات کافی، رهسپار اداره کل اوقاف قزوین گشته و نکته جالب واکنش مشابه آنان بود، حتی یکی از کارمندان با تعجب پرسید: “مگر مرحوم دهخدا موقوفه هم داشته است؟” در این میان مدیر اداره کل اوقاف قزوین که اطلاعاتی در این خصوص داشت، ابراز کرد: طی بررسیهای به عمل آمده، چند قطعه باغ موقوفه مرحوم دهخدا بوده است که متاسفانه نتوانستیم آنها را پیدا کنیم، ولی از این مغازه اطلاعی نداریم!
حوالهمان را دادند به اداره اوقاف شهرستان قزوین، در همانجا بعد از کلی پرس و جو که اصلا کی هستی و چی کار داری، نهایتا گفتند: آهان، اون قضیه حل شد، حکمش هم صادر شد! دیروز هم مستاجر آن بنا اینجا بود.
زمانی که سوالی در خصوص موقوفه علامه دهخدا مطرح گشت، اداره اوقاف شهرستان تاکید کردند اطلاعی در این خصوص نداریم، این ملک متعلق به مرحوم علی اکبر دهخدا است و اینجا چالشی اساسیتر مطرح شد که آیا علی اکبر دهخدا همان علامه دهخدا یا دخو است؟
بیایید موضوع بحث را از فضای طنز دور کنیم و گریزی به صحرای کربلا بزنیم، با فرض صحت موضوع و دستور صادره جهت تخریب باید به این جمله ایمان بیاوریم که ما ایرانیان حافظه تاریخی نداریم! دکتر شفیعی کدکنی چنین نوشته: اگر شما از دولت فرانسه بپرسید که «در فلان تاریخ، و در فلان قهوهخانهی خیابان شانزهلیزه، آقای ویکتور هوگو یک فنجان قهوه خورده است؛ صورتحساب آن روز ویکتور هوگو، در آن کافه مورد نیاز من است»، فوراً از آرشیو ملی فرانسه میپرسند و به شما پاسخ میدهند.
امروز شخصیتی مثل علی اکبر خان دهخدا در شهر خود چنین مهجور افتاده و عجیب نیست که یک کارمند دولتی شک کند که شخصی بنام علی اکبر دهخدا همان علامه دهخدا معروف است یا خیر!
نکته جالب این است که در پایان، من به یقین نرسیدم که آیا این مغازه همان ملک مورد نظر است؟!
پنجشنبه 9 دی 1395
یادش گرامی…